سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بانوی آسمانی

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمی رسد به حضورت صدای ما

شنبه دوباره شنبه سه نقطه چین

بی تو چه زود میگذر هفته های ما


نگاشته شده جمعه 90/10/30ساعت 9:0 صبح توسط ز. ش اندیشه ها () |

به یاد کربلا دلها غمین است.

دلا خون گریه کن؛ چون اربعین است.


نگاشته شده جمعه 90/10/23ساعت 6:54 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

مرکبات

 

مرکبات از دیر باز به عنوان بخشی از رژیم غذایی ، دارای ارزش فراوانی بوده است. طعم مرکبات برای اکثر مردم دنیا قابل پذیرش است . علاوه بر آن دارای مزایا و اثرات مفید دیگر نیز می باشند. مرکبات و محصولات آنها منابع غنی از ویتامین ها، مواد معدنی و فیبر هستند که برای رشد و تکامل افراد ضروری می باشند. همچنین یک سری ترکیبات غیرمغذی در مرکبات دیده شده است که می توانند خطر بسیاری از بیماری های مزمن را کاهش دهند.
? محتوای تغذیه ای مرکبات
مرکبات مهم ترین منبع ویتامین C می باشند. با این وجود مانند سایر میوه ها ، حاوی تعدادی از موادمغذی ضروری مثل قندها، فیبرها ، پتاسیم ، فولات ، تیامین ، نیاسین ، ویتامین B6 ، فسفر ، منیزیم ، مس ، ریبوفلاوین ، اسید پانتوتنیک و انواعی از فیتوکمیکال ها ( رنگدانه های گیاهی ) می باشند. علاوه بر این مرکبات حاوی چربی یا سدیم نبوده و یک منبع غذایی بدون کلسترول می باشند. مقدار متوسط انرژی میوه ها کم می باشد که از این نظر برای مصرف کننده هایی که نگران افزایش وزن خود می باشند، بسیارحائز اهمیت می باشد. به عنوان مثال یک پرتقال متوسط محتوی60 تا80 کیلوکالری و گریپ فروت 90 کیلوکالری و یک قاشق غذاخوری از آب لیمو( 15 میلی لیتر ) تنها 4 کیلوکالری انرژی دارند.

ادامه مطلب...

نگاشته شده چهارشنبه 90/10/21ساعت 6:49 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

اسلام ملاک فضیلت و برترى انسان را (چه مرد و چه زن) تقوا و پرهیزگارى مى‏داند: «اى گروه مردم! ما شما را به صورت مرد و زن آفریدیم و شما را قبیله‏ها و ملتها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. به راستى، نزد خداى، گرامى‏ترین شما کسى است که پرهیزکارتر باشد.» (1)
خداوند متعال در این آیه شریفه فقط تقوا و پرهیزگارى را ملاک برترى انسان قرار داده است و از مفهوم آیه چنین استفاده مى‏شود که زن و مرد از هر لحاظ برابر و مساوى‏اند.
«هر مرد و زن با ایمان که کردار شایسته و نیک داشته باشد، هر آینه، او را به زندگى پاکیزه، زنده مى‏داریم و به بهتر از آنچه که در دنیا انجام مى‏دادند،پاداششان مى‏دهیم.»(2)

در این آیه شریفه، زن مانند مرد به حساب آمده است و در انجام دادن وظایف دینى با مردان، برابر و شریک است و اگر با ایمان بمیرد، در آخرت از نعمت بهشت و زندگى پاکیزه برخوردار مى‏شود.
در مورد حسن رفتار و سلوک مردان نسبت به همسران، خداوند مى‏فرماید: «با همسران خود به طور شایسته رفتار کنید.»(3)

دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فاطمه زهرا علیهاالسلام به همراه عده‏اى از زنان در جنگ اُحد به کمک مجروحین رفت و شخصاً به مداواى آنان پرداخت. (4)
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم از زنان، همچون مردان بیعت مى‏گرفت و آنان را مانند مردان، در ردیف اصحاب خویش جاى مى‏داد.(5)



1 ـ یا ایهاالناس! انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا. ان اکرمکم عند اللَّه اتقیکم. (حجرات/ 13).
2 ـ من عمل صالحاً من ذکر او اُنثى و هو مؤمن، فلنحیینه حیوةً طیبةً و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون. (نحل/ 97).
3 - و عاشروهن بالمعروف. (نساء/ 97).
4 - نقش زن در حکومت اسلامى.
5 - زن در چشم و دل محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم، ص 5.


نگاشته شده یکشنبه 90/10/11ساعت 4:16 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

 

 


شکایت کردم و گفتم: خدای من!
مگر نمی گویی دوستم داری؟
گفت: آری. اگر می دانستی چقدر دوستت دارم، از خوشحالی جان می دادی.

گفتم: پس چرا دقایقی از زندگانیم که ھوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه های دیروز بود و ھراس فردا، بر شانه ھای صبورت بگذارم، تو را نیافتم؟ در آن لحظات شانه ھای تو کجا بود؟

گفت: عزیزتر از ھر چه ھست! تو نه تنھا در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی. من لحظه ای خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه ھستی. یادت هست که دوستی آمد و تو را یاد من انداخت و آرام کرد؟ او، واسطه ی مراقبت من از تو بود.



گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن ھمه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت : عزیزتر از ھر چه ھست! اشک تنھا قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند. اشکھایت به من رسید.

و من یکی یکی دانه های اشکت را بر زنگارھای روحت ریختم تا باز ھم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان.
چرا که تنھا اینگونه می شود تا ھمیشه سبک بال و زیبا و شاد بود. من دوست داشتم تو را زیباتر ببینم.


 

گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راھم گذاشته بودی؟
گفت : بارھا صدایت کردم و گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی. تو ھرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که بنده من! از این راه نرو که به ناکجا آباد ھم نخواھی رسید.

گفتم: پس چرا صدایت را نشنیدم؟
گفت: یادت نیست که با خویش کلنجار می رفتی؟ من در میان کشمکش های تو با خودت یاری ات می کردم اما حواست به من نبود.

گفتم : پس چرا ھمان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت : اول بار که گفتی خدایا، آنچنان به زیبایی ها نزدیک شدی که فرشته هایم را به تعجب انداختی. آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدایای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایای دیگر، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد ھم بر خدا گفتن اصرار می کنی ھمان بار اول شفایت می دادم. این ها همه به خاطر تو بود.

گفتم: خدایا! چرا با وجود اینکه دیدی در موردت آنقدر بد می اندیشم، بازهم هدایتم کردی؟
گفت: چون نمی دانی چقدر دوستت دارم.
  
  

 اللهم عجل لولیک الفرج

 


نگاشته شده شنبه 90/10/10ساعت 6:0 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |