بانوی آسمانی
قصه از آنجایی شروع شد که خداوند به آدم و همسرش فرمود:
در بهشت بیاسایید و هرچه خواستید بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.
و ...
ادامه ماجرا و وسوسه شدن حواتوسط ابلیس و...
شیطان سراغ آن دو رفت و وسوسه شان کرد و گفت :
پروردگارتان شما را از این درخت منع کرده ، زیرا با خوردن میوه آن از جاودانگان می گردید و بر آن سوگند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم.
خوب آدم و حوا هم به اون اعتماد کردند و به سراغ درخت رفتند . هنگامی که از میوه آن خوردند، پوشش خود را از دست داده و به سرعت با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.
با کمی تامل چند نکته را می توان دریافت:
اول اینکه خداوند در کنار رفع گرسنگی و تشنگی و تنفس در هوایی دلپذیر که نعمت هایی بهشتی اند از موهبت بزرگ دیگری نیز یاد می کند : موهبتی از جنس بهشت و دلخواه بهشتیان و آن " برهنه نبودن " است .
دیگر اینکه وقتی آدم و حوا از امر خدا سرپیچی کردند، اولین نشانه ای که به چشمشان آمد ، " برهنگی" بود .
به عبارت دیگر نخستین امتیازی که از آنان سلب شد ، " پوشش " آنها بود .
و اینکه ان دو از این برهنگی شرم داشتند و به سرعت و بی آنکه کسی از آنان بخواهد یا آموزشی دیده باشند ، شروع به پوشاندن خود کردند .
حتما شما هم مثل من به این موضوع فکر میکنی که پوشش و پرهیز از برهنگی ، امری فطری در نوع انسان است .