سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بانوی آسمانی


حیا و شرم چیست؟ چون اینجا بحث به روش مسائل اخلاقی است اوّل می‌روم سراغ تعریف علمای اخلاق. آ‌نها در مباحث اخلاقی یکی از رذائل اخلاقی را به عنوان «وَقاحت» مطرح می‌کنند که ما به آن می-گوییم: بی‌شرمی؛ و ضدّ آن را «عَفاف» می‌گویند. وقاحت از رذائل نفسانیّه است و عبارت است از: عدم مبالات نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و عقلیّه و عرفیّه. در مقابل آن، ما می‌گوییم ضد او حیا است
تعریف حیا
حیا عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و قبائح عقلیّه وعرفیّه، به جهت اینکه نکوهش نشود.

 مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه)هم تعریفی راجع به حیا دارد که می‌فرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» اگر بخواهم مطلب و بحث را ساده کنم؛ حیا یک نوع پوشش برای روح است. این تعبیر که عرض ‌کردم تقریباً هم در آیات قرآن وارد شده است هم در روایات. که البتّه در روایات روشن‌تر است. در باب روح اینطور است که این برای انسان یک امری است از امور فطری و اکتسابی نیست. یک پوششی برای روح است.
حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود

 آن وقت این پوشش، در روابط گوناگون قرار می‌گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می‌گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می‌گیرد. لذا تقسیم‌بندی می‌کنند و می‌گویند «أَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی» یعنی: از خدا خجالت بکش «أَلحَیاءُ مِنَ الخَلق» یعنی: از مردم خجالت بکش «أَلحَیاءُ مِنَ النَّفس» یعنی: لااقل از خودت خجالت بکش.

«الحیا من الله» عبارت از تقوا است

 در بابِ آنجایی که «حیا مِن الله»  و خجالت کشیدن از خدا است، تعبیر می‌کنند به «تقوا». شما در قرآن این تعبیر را ببینید:«یَابَنیِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکمُ‏ْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَی‏ ذَلِکَ خَیرٌْ  ذَلِکَ مِنْ ءَایَاتِ الله...» ای فرزندان آدم! لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می‌پوشاند و مایه‌ی زینت شماست. امّا لباس پرهیزکاری بهتر است. اینها (همه) از آیات خداست تا متذکّر نعمتهای او شوند.

تقوا یک چیز درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر  به لباس می-کند. پوشش است. من نمی‌خواهم وارد تفسیر این آیه بشوم؛ که بله! برخی مفسرین در این آیه «یَابَنیِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکمُ‏ْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا» رفتنه‌اند سراغ همین پیراهن و لباس ظاهری و... ولی یک احتمال این است که نه! مقصود حیا است.

و در «أَنزَلنا» معنای نزول، خلقت است. در آیات زیادی هم داریم که نزول به معنای خلقت است مانند این آیه: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ» خداوند آهن را که از آسمان پایین نینداخته است؛ غرض خلقت است. و آیاتی مثل: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ» «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» که در همه این آیات، نزول به معنای خلقت را می‌گوید. حالا من نمی‌خواهم از بحثم منحرف شوم. عمده بحثم این بود که تقوا، «الحیا مِن الله» است و حیا یک پوشش است. لذا علی (علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «أَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا أَلحَیاء» بهترین لباس‌های دنیا، حیا است.در این روایت خیلی دیگر روشن و شفاف است. حیا یک پرده‌ای ‌است بر روی روح.

حیا امری فطری و آمیخته با خلقت انسانها است

 دیگر اینکه این یک امری است فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است و از مختصّات انسان هم هست. آن‌هایی که اهلش هستند را ارجاع می‌دهم به آن حدیثی که جنود عقل و جهل را دارد. در اصول کافی است و مرحوم صدرالمتألهین (رضوان الله تعالی علیه) آن را شرح کرده است. در آن روایت می‌فرماید «...وَ الحَیاءُ وَ ضِدُّهُ الخُلعْ» ضدّ حیا را می‌گوید: پرده‌دری. خُلعْ یعنی پرده‌دری. پس معلوم می‌شود حیا پرده است. بعد مرحوم صدر المتألهین که می‌خواهد حیا را معنا کند، می‌فرماید: «أَلحَیاءُ غَریزَةٌ إِنسانیَّة» حیا غریزه‌ای انسانی است. 

بنابراین حیا از مختصّات انسان است و امری است آمیخته به وجود و خلقت انسان. مابه‌ الامتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرق‌های انسان با حیوان همین جا است. ما یک مابه الاشتراکات با حیوانات داریم مانند اینکه: آنها می‌خورند ما هم می‌خوریم، آنها می‌آشامند ما هم می‌آشامیم. غریزه جنسی و امثال این‌ها را دارند. امّا انسان یک مابه الامتیاز دارد. مابه الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، به همین است یعنی همین پوشش که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیا را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیا را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریّه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند.

 من بحثم اینجا بود. و این هم در ارتباط با عقل عملی است که ادراک حسن و قبح است. لذا علی(علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «أَعقَلُ النّاسِ أَحیاهُم» عاقل‌ترین مردم با‌حیاترین و باشرم‌ترین مردم است. یعنی این غریزه هرچه رشد پیدا کند در انسان. این در بُعد انسانی بود. در بُعد الهی آن هم این است، چون ما هم بُعد انسانی داریم هم بُعد الهی داریم، انسان اینگونه است ابعاد گوناگون دارد؛ در بُعد الهی ما هم همین است؛ روایت از امام صادق (علیه السلام) است که می‌فرمایند: «لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ» کسی که شرم ندارد ایمان ندارد.

 من در ابتدا گفتم: «الحیا مِنَ الله تعالی». همین حیا است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می‌دارد و ما در روایت از علی (علیه السلام) داریم: «أَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ» حیا انسان را از انجام عمل قبیح باز می‌دارد. حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. من اینها را فهرست‌وار می‌گویم. یک پوشش الهی است. انسان از نظر ذاتش پرده‌دار است یعنی با‌حیاست، پرده-دَر نیست؛ چه در بُعد انسانی‌، چه در بُعد الهی‌. انسان در هر دو بُعد اینطور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.

پرده‌داری در درون فرزند موجود است

هر بچّه‌ای که به دنیا می‌آید، از نظر درونی‌ نهاد او این چنین است. پرده‌دار است نه پرده‌دَر و همان پرده‌داری موجب می‌شود که به طرف فعل قبیح و زشت نمی‌رود، من عرض کردم «حیای من الله» داریم، «حیا من الناس» داریم، «حیا من النفس» داریم. اینها در جای خودش بحث دارد، ولی بدانید ریشه این است. این که من عرض کردم راجع به حیا، هم نسبت به پیشگیری نسبت به افعال زشت است؛ هم قبل از آن است هم بعد ازآن است. کارسازی دارد. قبل از آن مانعیّت دارد یعنی این موجب می‌شود که انسان به سمت کار بد و زشت نرود، یعنی همین شرم که درونی است موجب می‌شود شرم او می‌آید. اگر یک وقتی هم ـ نعوذ بالله ـ فرض کنید یک کار زشتی از او سر زد تا آنجایی که هنوز مسخ نشده است و این پرده‌ به طور کلّی دریده نشده و از بین نرفته، متأثّر می‌شود. خودِ او خجالت می‌کشد؛ خودش، خودش را سرزنش می‌کند. لازم نیست دیگران به او بگویند. که ما تعبیر می‌کنیم می‌گوییم: وجداناً ناراحتم. این "وجداناً ناراحتم" معنای آن همان مسأله حیا بوده که خداوند در درون او گذاشته بوده است.

 این پرده را درید و مرتکب این کار زشت شد یعنی این مرزشکنی را کرد، چه مرز الهی باشد، چه مرز انسانی باشد، تا برسد به عرفی آن، در هر رابطه‌ای، هم قبل را می‌گیرد هم بعد را می‌گیرد؛ این تا آنجایی است که من عرض کردم و آن اینکه به طور کلّی بر اثر تکرار قبائح این پرده حیا از بین نرفته باشد. این را می‌خواستم بگویم خیال نکنید که فقط راجع به قبل است نخیر، بعد از عمل او هم هست. آن وقت اینجاست که ـ نعوذ بالله ـ اگر مسخ شد و این حیا و پرده‌داری او از بین رفت، دست به هر جنایتی می‌زند. ما تعبیر می‌کنیم می‌گوییم: آدم دریده‌ای است. چه را دریده است؟ پردة حیا را دریده و پاره کرده است.

لذا ما این را در روایات متعدّده داریم و این روایات را هم خاصّه نقل می‌کنند، هم عامّه. خیال نکنید فقط از طریق ماست. نه! اهل سنّت هم نقل می‌کنند. آنها هم متعدد نقل می‌کنند، ما هم متعدّد داریم. دارد از پیغمبراکرم (صلی االله علیه و آله و سلم) «لَم یَبقِ مِن أَمثالِ الأَنبیاء إِلّا قَولُ النّاس إِذا لَم تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ ما شِئْتَ» حضرت فرمودند از مثال‌هایی را که پیامبران الهی می‌زدند باقی نماند مگر این حرفی که حرف همه مردم است، این را خوب دقت کنید، قول همه مردم. چرا؟ چون همه انسان‌اند، حیوان نیستند. و آن مثال شایع در میان مردم این است: وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر جنایتی می‌خواهی بکن.

یک روایت دیگر از امام هشتم (علیه السلام) دارد حضرت فرمود: «ما بَقِیَ مِن أَمثالِ الأَنبیاءِ (علیهم السلام) إِلّا کَلِمَةٌ: إِذا لَم تَسْتَحْ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ» در روایت قبلی «فَاصنَع» بود این «فَاعمَل» است. یک جمله از مثالهای انبیا در میان مردم ماند و آن اینکه وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر چه می‌خواهی بکن.

عامّه هم نقل می‌کنند. در دو جای کنز العمّال دارد و آن این است از پیغمبر اکرم «آخَرُ ما أَدرَکَ النّاس مِن کَلامِ نُبُوَّة الاولی: إِذا لَم تَستَح فَاصنَع ما شِئت»

 


نگاشته شده سه شنبه 90/8/10ساعت 6:0 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

کسی که دوست دارد بداند نمازش مورد قبول درگاه الهی واقع شده است یا نه، ببیند آیا نمازش او را از زشتی ها و گناه باز داشته است یا خیر، (زیرا) نمازش به همان مقدار که او را از گناهان مانع شود مورد قبول درگاه خداوند قرار می گیرد.

امام صادق(ع)

نشان جفاکاری و کفر آن است که کسی صدای منادی الهی را بشنود ( که مردم را با اذان، به نماز و رستگاری دعوت می کند) پس او را اجابت نکند.

پیامبر اکرم(ص)

کسی که نیکو وضو بگید و به سوی مسجد رود گویی در حال نماز بسر می برد تا آن گاه که وضویش باقی باشد.

امام علی(ع)

اگر نماز ما بویی از عبودیت داشت، ثمره اش خاکساری و تواضع و فروتنی بود، نه عجب و خودفروشی و کبر و افتخار، که هریک برای هلاک و شقاوت انسان سببی مستقل و موجبی منفرد است.

امام خمینی(ره)

برای همسایه مسجد نمازی پذیرفته نیست، مگر این که نمازش را در مسجد بخواند.

پیامبر اکرم(ص)

به کار بگویید نماز دارم، به نماز نگویید کار دارم.

شهید رجایی(ره)

هرگاه بنده ای از نماز فارغ شد و از خداوند حاجتی درخواست نکند، خداوند می فرماید: ای ملائکه من بنده مرا ببینید که واجب مرا ادا کرده و از من درخواستی نکرده است نمازش را بگیرید و بر صورتش بزنید.

پیامبر اکرم(ص)


نگاشته شده یکشنبه 90/7/10ساعت 2:38 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

  • و من میان دو پرتگاه زاده شدم. روی باریک ترین راه ممکن، میان دو دره. روی پل، پلی به پهنای یک قدم. پلی به اندازه عبور یک نفر.پلی. صراط!

و من میان دو پرتگاه بزرگ بزرگ شدم. اولین گریه، خنده و اولین قدم!

مادرم گفت:"راه بیفت." گیج نگاهش کردم:"روی این لبه؟" گفت:"ما همه همین جا راه افتادیم" تا آنجا که می دیدم پل بود. تا آنجا که می دیدم به همین باریکی و تا آنجا که می دیدم دره ها دهان گشوده بودند. دست سردم را گرفت"روی همین لبه باید خورد، خوابید، کار کرد، عشق، نفرت، زندگی..." گفت:"قدم بردار." التماسش کردم:"همراهم بیا، از روبه رو مرا بگیر." چشم هایش خیس بود:"باید پشت سر بمانم، تقدیر تنهایی، جاودانه است." پا برداشتم و ناگهان خودم ماندم، تقدیر جاودانه تنهایی و راه که تا پایان باریک می ماند... و زندگی میان دو دره آغاز شد.

  • دره ها در دو سویم انباشته بود. از آدم های بی اندام.

 مردمانی که در هر سقوط چیزی از دست داده بودند. آدم های بی اندام. بی چشم هایی که ببینند، بی گوش هایی که بشنوند، بی دستی برای لمس و بی پایی برای رفتن. روی پل هر قدم یک انتخاب بود. وقتی خیلی آسان می شد به انباشت دره ها پیوست، هر قدم انتخاب بود. انتخاب دیدن، شنیدن، لمس کردن، رفتن. آن پایین، پایین تر از داشتن این ها زندگی آسان می گذشت.

  • کاش لااقل می شد درجا زد. ایستاد و از هر تصمیمی طفره رفت.

وقتی قدم برندارم، نه ترس لغزیدن هست، نه خطر پا اشتباه گذاشتن. کاش می شد درجا زد. اما روی پلی به پهنای یک قدم، ایستادن، افتادن است.

فقط وقتی روی پل می مانی که یک پایت روی آن باشد و پای دیگرت بالا رفته باشد تا جایی جلوتر فرود بیاید. اگر ایستاده ای و فکر میکنی چه خوب! چه راحت! چه ثباتی! " سلام! به دره ی ما خوش آمدی!" چون آن بالا همیشه رعشه های خوف هست، همیشه لرزه های شوق! آن بالا اسفنوار باید جز بزنی. از شوق از خوف، از خوف از شوق!

  • و من میان دو پرتگاه باید راه می رفتم.

می ترسیدم کم بیاورم. آیب کسی شوق برساند، شوق! تا بهشت، تا پایان خیلی راه مانده، صبوری کنم؟ خط پایان که پایان است، این قدم را بگو چطور بردارم؟ و آمن اتفاق عجیب! اتفاق ایا باید همیشه چیزی باشد که آن بیرون بیفتد؟ یک سوال که ناگهان، وقتی اصلا منتظرش نیستی می روید، مگر اتفاق نیست؟ و اتفاق، یک سوال بود و سوال عجیب بود:

بهشت آیا جایی برای دیدن است یا خود دیدن؟ جایی برای شنیدن است یا خود شنیدن؟ جایی برای لمس کردن است یا خود لمس؟ و بهشت آیا جایی برای رفتن است یا خود رفتن؟

  • بهشت آیا بعد از این قدم است یا خود این قدم؟

می ترسیدم کم بیاورم. می ترسیدم تا پایان راه صبوری نکنم. پا برداشتم و بهشت دیدن، دورم حریر بست. جوی شد، درخت، سایه، تخت. بهشت شنیدن، آواز خواند و بهشت رفتن! کی دلش می خواست بماند؟

... روی پل هر قدم یک انتخاب بود و پل تا ابدیت ادامه داشت.

فکر کن تو داری جان می کنی آن جا، در ورطه ی آن انتخاب ها، در لرزه ی آن قدم ها. شوقت را نفس نفس می زنی، پشیمانی هایت را گریه می کنی. بعد بفهمی بعضی ها دستشان را داده اند به کسی که بلد راه بوده است و کسی خیلی از راه نرم، رهوار، بی تردید، بی التهاب بردتشان، حالت گرفته می شود. نه؟

بی قانونی! فکر کردی اقلا توی این راه؟... و عشق اینجا قانون است و عشق مجاز است برای یک شبه رفتن. برای نرم و بی تردید رفتن. فقط می ماند همین که دستی را می گیری بلد راه باشد. فقط می ماند همین دست که یک جوری باید داد دستشان.

(برگرفته از کتاب خدا خانه دارد نوشته فاطمه شهیدی)


نگاشته شده یکشنبه 90/7/10ساعت 2:38 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

معبودا دلم در پرده است و  نفس من معیوب و عقلم مغلوب و هوسم غالب

اطاعتم کم و گناهم بسیار و زبانم اقرار کننده به گناهان

پس

چگونه چاره سازم ای پوشنده عیب ها ای داننده غیب ها و ای برطرف کننده غم ها

بیامرز تمامی گناهان مرا

باحترام محمد و آل محمد

ای بخشنده ای بخشنده ای بخشنده

برحمت خودت ای رحیم تر رحم کنندگان


نگاشته شده یکشنبه 90/7/10ساعت 2:38 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

پیامبر اکرم (ص) فرموده است:

وقتی شیطان از درگاه خداوند رانده شد ، به خدا گفت: حالا که مرا به زمین فرستادی و مرا از خودت راندی ، پس خانه ای برایم قرار ده .

خداوند فرمود : خانه ات حمام .

گفت : محلی برای نشستن قرار بده .

فرمود : بازارها و سر گذارها و چهار راه ها .

گفت : غذا یی برایم قرار ده .

فرمود: هر غذا یی که نام خدا بر آن برده نشده باشد .

گفت: نوشیدنی برایم قرار ده .

فرمود : هر مایعی که مست کننده باشد .

گفت : گوینده ای برایم قرار بده .

فرمود :ساز و آواز و موسیقی .

گفت : چه بخوانم ؟

فرمود : شعر . ( که البته شعرهای خوب و متعالی منظور نیست )

گفت : روشی برایم قرار ده .

فرمود : شرارت و عداوت .

گفت : چه بگویم ؟

فرمود : دروغ .

گفت : وسیله صید و شکار برایم ده .

فرمود: زنان .

پس این آگاهی بسیار مهم است که آدم چشم  چران در حقیقت شکار شده شیطان است ، زیرا با دقت در حدیث فوق معلوم می شود که شکارچی ، شیطان . وسیله ، زن و شکار شده ، چشم چران است .

به همین دلیل است که قرآن بلافاصله بعد از دستور مراقبت چشم می فرماید : « یحفظن فروجهن » . یعنی نگاه را کنترل کن تا بتوانی از فساد جنسی در امان باشی .

این عادت بسیار خطرناک است . زیرا همانند پادشاهی به انسان مسلط می شود و آدمی را بی اراده می کند ، چنان که علی (ع) فرمود :

عادت ، دشمنی است که تو را تصاحب می کند .



راه نجات

1. درک ارزش انسان و هدف های بزرگ خلقت چشم

       انسان دارای عظمتی در وجود خودش می باشد که اگر آن را بشناسد ، هرگز راضی نمی شود ، خودش را با چند نگاه دزدانه معامله کند . انسان مورد سجده فرشتگان است و راهی بلند به سوی ابدیت و بی نهایت در پیش روی دارد و باید با این چشم ها ، عظمت و شکوه عالم را بشناسد و به ستایش آفریننده بپردازد .

2. ازدواج

       در صورت امکان باید ازدواج کرد ، زیرا علت چشم چرانی عمدتا نیاز جنسی است که ازدواج این نیاز را برطرف نموده و ریشه اصلی خشکانده می شود ، زیرا مرد با نگاه مشروع به همسرش چشم خود را سیر می نماید .

3 . خواندن احادیث هشدار دهنده چشم چرانی

        کسی که چشمانش را از نگاه حرام پر نماید ، خداوند در روز قیامت چشمانش را از آتش پر می کند ، مگر آنکه توبه کند و از این کار باز گردد .

در حدیث دیگر آمده است : دو چشم او را با میخ های آتشین پر می کنند .

4 . توجه به بی فایده بودن و ضررهای نگاه حرام

       پیامبر (ص) می فرماید :

نگاه به زنان نامحرم ، تیری مسموم از تیرهای شیطان است .

در حدیثی دیگر می فرماید :

چه نگاه هایی که حسرت های طولانی در پی خواهد داشت .

علی (ع) می فرماید :

نظر اول ، مال تو و نظر دوم ، هلاک توست .

5 . توجه به آثار خوب و تشویق کننده

       خودداری از نگاه حرام ، به فرد ایمان می دهد ، چرا که هر کس نگاهش را از نامحرم بردارد ، خداوند شیرینی ایمان را به او می چشاند .

هر کس چشم از حرام ببندد ، قلب خویش را راحت نموده است .

کسی که عفت چشم داشته باشد ، اوصافش نیکو می شود .

پیامبر اکرم (ص) می فرماید :

چشمانتان را از حرام حفظ کنید ، تا شگفتی ها را ببینید .

6 . توجه به سنت الهی عکس العمل نگاه حرام

       امام صادق (ع) می فرماید :

کسی که به دنبال زنان مردم نگاه کند ، دیگران نیز دنبال ناموس او نگاه خواهند کرد .

در حدیث دیگر می خوانیم :

نسبت به زنان دیگر عفت بورزید تا دیگران به زنان شما عفت بورزند .

هر کس افتد نظرش در پی ناموس کسان       پی ناموس وی افتد نظر بولهوسان

7 . دعا و توسل

       امام علی (ع) می فرماید : « هرگاه نگاه یکی از شما به زنی افتاد که او را به شگفتی واداشت ، نزد همسرش برود و راه شیطان را به قلب خویش ببندد و اگر همسری ندارد دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد ستایش کند و سپس از فضل و لطف خدا درخواست کند ، آنگاه خدا به او آنچه را که بی نیازش کند ، می بخشد .

در دعای امام زمان (عج) آمده است :

واغضض ابصارنا عن الفجور و الخیانه

خدایا ! چشمانم را از گناه و خیانت باز دار !

چه خوب است که این فراز دعا را در قنوت نماز خود قرار دهیم .

از امام علی (ع) سوال شد ،با چه چیزی می توان بر چشم مسلط شد ؟

فرمود : این آتش با توجه به این نکته که تحت نظر پادشاهی آگاه بر رازها هستیم ، خاموش می شود .

8 . یاد قیامت

       امام علی (ع) می فرماید :

یاد بازگشت به سوی خدا ، آنان را از گناه چشم باز داشته .

9 . توجه به آگاهی خدا

       یعلم خا ئنة الاعین

خداوند از خیانت چشم ها آگاه است .

10 . توجه به آیات ویژه

       الم یعلم بان الله یری

آیا انسان نمی داند که خدا می بیند ؟

11 . توجه به پاداش بهشتی

       قرآن می فرماید :

در بهشت آنچه اشتها کنند و چشم ها لذت ببرند ، برایشان آماده است .

منبع: سلسله مباحث راه کارهای دوری از گناه / چشم چرانی / عزیزالله حیدری


نگاشته شده یکشنبه 90/7/10ساعت 2:38 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

مردی به مسجد پیامبر(ص) وارد شد و با عجله بسیار دو رکعت نماز گذارد و هیچ یک ارکان نماز همچون قیام و رکوع و سجود را با رعایت آداب و شرایط بجا نیاورد و در قرائت آن نیز دقت نکرد. بعد از سلام نماز دست به دعا برداشت و عرض کرد: پروردگارا! برترین درجات بهشت را روزی من کن و یک قصر زرین و چهار حورالعین به من عطا فرما!

امام زین العابدین(ع) که در مسجد پیامبر(ص) حضور داشت و از نزدیک، نماز ان مردرا دیده بود و دعاهای او را شنیده بود، رو به او کرد و فرمود: ای برادر عرب! مهریه اندک و ناچیز آورده ای و ازدواج مهم و بزرگی را در خواست می کنی!


نگاشته شده یکشنبه 90/7/10ساعت 2:38 عصر توسط ز. ش اندیشه ها () |

ی تردید با وقوع انقلاب صنعتی درغرب و گسترش پیامدهای اقتصاد سرمایه داری در جوامع غربی و به دنبال آن تغییرات سریع و گسترده در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چهره جهان بطرز چشمگیری دگرگون شد.

ادامه مطلب...

نگاشته شده دوشنبه 89/11/18ساعت 12:14 صبح توسط ز. ش اندیشه ها () |


رسول اکرم (ص) ضمن بیان آن وضعیت خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده و امت اسلامی را نسبت به فرو رفتن در این منجلاب هشدار داده است و ضروری ست زنان در عصر غیبت گوش جان به این موعظه گرانقدر سپرده و همچون دیدبانی بصیر و آگاه و به عنوان فرهنگ سازان جامعه، با آگاهی نسبت به خطرات، خود و جامعه را از این مرداب وحشتناک برهانند.

حجاب و عفاف گوهر ناب

 

ادامه مطلب...

نگاشته شده دوشنبه 89/11/18ساعت 12:12 صبح توسط ز. ش اندیشه ها () |

بی حجابی یا بد حجابی وبای اجتماع

نظر اسلام به اجتماع ، نظری جدا حکیمانه است .
اسلام میخواهد جامعه ای پاک بسازد که در آن اثری از فساد وانحراف وجود نداشته باشد.
یکی از چیزهائی که ضامن سلامت و پاکی اجتماع می باشد حجاب است ، که زن را از سقوط و از هم پاشیدگی نگاه میدارد، و از زشتی و انحراف جلوگیری می کند، زیرا قانون اسلام است که به جامعه ایمنی بخشیده و نگهبان آن است .
در حقیقت یکی از موارد اساسی برای پاکی اجتماع عمل به قانون حجاب است ، و اصولاً محال است جامعه ای از پاکی برخوردار باشد.
در حالیکه زنان آن بی بند و بار و بی حجاب باشند، زیرا بی حجابی وبای جامعه است و اگر این بیماری در جامعه راه یابد افراد، آن را به فساد و نابودی می کشاندند.
ما به چشم خود دیده ایم جوامعی که سرطان بی حجابی یا بدحجابی در آنها شیوع دارند، چگونه به فساد و انحراف کشیده شده اند. و جنایات و خیانتها از آن بپاخاسته .
اسلام بخاطر آنکه ریشه های فساد را قطع کند، از راههای گوناگونی که یکی از مهمترین آنها حجاب است وارد شده است .
اسلام با فساد و عوامل فساد که از جمله آنها بی حجابی و خودنمایی است شدیدا مبارزه کرده است .
بنابر این بر ما واجب است که با این عوامل فساد به جنگ درآییم ، و اجازه ندهیم مفسدین جامعه را به لجن و تباهی بکشانند


نگاشته شده دوشنبه 89/11/18ساعت 12:9 صبح توسط ز. ش اندیشه ها () |

بسم الله الرحمن الرحیم

چادر لذت پرواز را دوچندان می کند......

فاطمه فتحی نژاد که 17 سال بیشتر ندارد اولین دختر خلبان بسیجی است که پس از 14 ساعت آموزش توانسته است با جایروکوپتر به تنهایی پرواز کند که این موضوع در نوع خود بی نظیر است. این دختر بسیجی دوشنبه یکم آذرماه با دو پرنده پالگرد و هواپیمای فوق سبک برای نخستین بار پرواز عملیاتی باشگاه هوایی سپاه تهران بزرگ ( جایگزین یگان هوایی) را در آسمان تهران به نمایش گذاشت.


نگاشته شده دوشنبه 89/11/18ساعت 12:9 صبح توسط ز. ش اندیشه ها () |

<      1   2   3   4   5   >>   >